سؤال : در کدام کشور، روزنامهای که نظرات «رهبر» را منعکس میکند، سرمقاله خود را به فحاشی علیه یک شاعر تبعیدی اختصاص میدهد؟
آنان که با تاریخ درگیری شاعران با سیاست آشنا هستند ممکن است نام گابریله دانونزیو ایتالیایی را به یاد آورند که آماج تیرهای لفظی بزرگترین روزنامه رم بود. در اتحاد شوروی سوسیالیستی، اوسیپ مندلستام در یک سرمقاله «پراودا» بدستور استالین - «پدر خلقها» - به دار کلیشههای حزبی آویخته شد.
بسیار نمونههای دیگر را میتوان ذکر کرد : شاندور پتوفی در مجارستان، ناظم حکمت در ترکیه، عبدالوهاب بیاتی در عراق و ...
اما پاسخ سئوال امروز ما ایران است – یعنی در واقع جمهوری اسلامی در ایران.
روزنامه مورد بحث ما «کیهان» است و شاعری که هدف قرارگرفته یدالله رؤیایی نام دارد که دهههاست که دور از وطن، غالباً در فرانسه، زندگی میکند.
از آنجا که رؤیایی یکی از چند هزار نویسنده و شاعر ایرانی و خارجی است که نامشان در فهرست سیاه جمهوری اسلامی قرار دارد، میتوان تصور کرد که شماری اندک از ایرانیان با آثار او آشنا هستند. از این گذشته، رؤیایی هرگز شاعر سیاسی نبوده است. زیرا بخوبی میداند که شعر و سیاست دو کائنات متفاوت هستند. سیاست میتواند در شعر منعکس شود اما نباید شعر را در خود مضمحل کند. شعر نیز میتواند به توضیح گزینههای سیاسی کمک کند اما سیاست شاعرانه چیزی جز یک هوسبازی فکری نخواهد بود.
معضل حمله به رؤیایی زمانی پیچیدهتر میشود که به یاد میآوریم او شاعری است سورئالیست که بهترین آثارش، در بهترین شرایط نیازمند توجه و دقت بیشتری است و به هیچ روی قابل تبدیل به شعر سیاسی نیست.
مسأله از این هم پیچیدهتر است. حمله «رهبر» از طریق «کیهان» بیشتر متوجه نقاشیهای شاعر تبعیدی است تا شعرهای او. جریان از این قرار است که یک نهاد فرهنگی، که طبعاً مانند همه نهادها در جمهوری اسلامی، از نظر مادی و اداری متکی به حکومت است، قرار بود نمایشگاهی از نقاشیهای رؤیایی برگزار کند. به نظر «رهبر» و «کیهان» برگزاری چنین نمایشگاهی مغایر «ارزشهای اسلامی و شئون انقلابی» است و میتواند بخشی باشد از «توطئه صهیونیسم و استکبار جهانی» علیه مدینه فاضلهای که بر ایران تحمیل شده است».
نکته جالب اینجاست که «رهبر»، آیتالله علی خامنهای، خود نیز شاعر است و در خاطراتاش از آشنایی با بعضی شاعران معاصر، بویژه محمد قهرمان و امیری فیروزکوهی با آمیزهای از تحسین و حسادت سخن میگوید.
بی تردید، رؤیایی نمیتواند جزو شاعران دلخواه «رهبر» باشد، زیرا در حالیکه «رهبر» به گذشته تثبیت شده شعر و ادب ما مینگرد، شاعر تبعیدی و مغضوب میکوشد تا آنجا که ممکن است آن گذشته را بازسازی، یا حتی تخریب کند تا آیندهای نامعلوم اما هیجان انگیز را شکل دهد. رؤیایی میخواهد از «شعر امروز» هم فراتر برود و «شعر فردا» را به کمند اندازد.
در دوئل خامنهای- رؤیایی شاهد برخورد یک گذشته مرحوم با یک آینده موهوم هستیم. پس، آیا میتوان گفت که این دوئل یک جنبه سیاسی هم دارد؟
آیتالله خامنهای نخستین شاعری نیست که با کسب قدرت سیاسی میکوشد گذشته آرمانی خود را برجامعه تحمیل کند. مائو زدونگ، دیکتاتور کمونیست چین و همتایش در کره شمالی، کیم ایل سونگ، نیز هر دو شاعر بودند. آنان نیز در قلمرو شعر به گذشته مینگریستند و در قلمرو سیاست از آینده سخن میگفتند.
نزدیک به نیم قرن پیش بود که من، در دوران دبیرستان، با شعر رؤیایی آشنا شدم.
نزدیک به ربع قرن پیش ۴۰ شعر از رؤیایی را بزبان انگلیسی ترجمه کردم برای کتابی زیر عنوان «گل زخمی» که ۴۰ شعر از سیمین بهبهانی و ۴۰ شعر از نادر نادرپور را نیز عرضه میکرد.
حمله اخیر «رهبر» مرا دوباره به یاد رؤیایی انداخت و میتوانم بگویم که فرصتی فراهم آورد برای آشنایی با کارهای اخیر شاعر بزرگ ایران امروز.
حمله «رهبر» به رؤیایی مطلب مهم دیگری را، حداقل برای من، زیر نورافکن قرار داد: شعر فارسی معاصر شایسته احترام و توجه، اگر نخواهیم بگوییم ستایش و عشق، بیشتری از سوی جامعه بینالمللی است و رؤیایی میتواند به عنوان پرچمدار کنونی آن تجلیل شود.
خوب، چطور است که بگوییم : امسال نوبت ماست که جایزه ادبی نوبل را برای شعر فارسی معاصر طلب کنیم؟ آیا یدالله رؤیایی نمیتواند بهترین نامزد ما برای نوبل ادبی ۲۰۱۹ باشد؟